دانلود رایگان


بررسی ارتباط بین قدرت بازار تولید، ساختار صنعت - دانلود رایگان



دانلود رایگان موقعیت قوی یک تولید، قدرت ماندن زیادی را به شرکت اعطا می کند به عبارت دیگر، شرکت در هنگام پاسخ به تغییرات غیر منتظره در نیازهای مصرف کننده تولید، انعطاف پذ

دانلود رایگان
بررسی ارتباط بین قدرت بازار تولید، ساختار صنعت ومدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران...فهرست مطالب
چکیده: موقعیت قوی یک تولید، قدرت ماندن زیادی را به شرکت اعطا می کند به عبارت دیگر، شرکت در هنگام پاسخ به تغییرات غیر منتظره در نیازهای مصرف کننده تولید، انعطاف پذیری بیشتری دارد. قدرت قیمت گذاری به این شرکت ها سود بیشتری می دهد و به آنها اجازه می دهد تا موقعیت عالیشان را حفظ کنند. ایمنی بالای این شرکت ها در مقابل کمبود پول نقد، توانایی آنها برای مواجه شدن با موقعیت اقتصادی نامناسب را افزایش می دهد.رقابت پیشرفته، خطر انحلال شرکت را افزایش می دهد بنابراین، ممکن است رقابت شدید، مدیران را وادار کند تا برای رفع خطر انحلال با شدت بیشتری سود را دستکاری کنند. در مقابل، انعطاف پذیری مالی بالاتر شرکت ها، به موفقیت های بازار تولیدات قوی اشاره می کند که فشارهای وارد آمده بر مدیران برای درگیر شدن در مدیریت سودرا بیان میکند.جامعه آماري شامل تمام شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که 110 شرکت بعنوان نمونه انتخاب گردید . فرضیات اصلی تحقیق، در دو دسته (قدرت قیمت گذاری بازار تولید شرکت ومدیریت سود- شرکتهای موجود در صنایع رقابتی تر و مدیریت سود) مورد آزمون قرار گرفته است.نتایج تحقيق، روش آماري استفاده شده به منظور تجزيه و تحليل داده ها، روش توصیفی- پیمایشیمی باشد. همچنين جهت بررسي وجود ناهمساني واريانس از آزمون tاستفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 الی1391است. نتایج بررسی نشان داد که در دوره های زمانی بررسی شده در این پژوهش، طبق فرضیه یک بین قدرت قیمت گذاری و مدیریت سود و نقش مدیریت سود در شکل گیری قیمت گذاری کالاها رابطه معنی داری وجود دارد. و طبق فرضیه دوم نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که هر چه شرکت ها در بازار رقابتی تری باشند مدیریت سود بیشتری به منظور قیمت گذاری کالاها و خدمات خود به منظور دستیابی به بازار هدف اعمال می کنند.
واژگان کلیدی:بورس اوراق بهادار قیمت گذاری مدیریت سود گزارشات مالی
کلیات پژوهش
1-1- مقدمه حجم گسترده ای از پژوهش های تجربی در مورد هموارسازی سود در کشورهای مختلف انجام گرفته است (بنیش[1]، 2001). برخی پژوهش های دیگر، هموارسازی سود را در سطح بین المللی مورد بررسی قرار داده اند (داروغ، پورجلالی و سوداگران، 1999، باتاچاریا، داوک و ولکر، 2001). فاکتورهایی که در پژوهش های پیشین مورد توجه قرار گرفته است، دربرگیرنده مواردی چون هزینه های استقراض، اندازه، مالکیت و پاداش مدیریت می باشد.
امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث برانگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار می رود. به دلیل اینکه سرمایه گذاران به عنوان یکی از فاکتورهای مهم تصمیم گیری به رقم سود توجه خاصی دارند، این پژوهش ها از جنبه رفتاری، اهمیت خاص خود را دارد. پژوهش ها نشان داده است که نوسان کم و پایدار سود، حکایت از کیفیت آن دارد. به این ترتیب سرمایه گذاران با اطمینان خاطر بیشتر در سهام شرکتهایی سرمایه گذاری می کنند که روند سود آنها باثبات تر است.
هنگامی که شرکتها در وضعیت نامطلوب اقتصادی تحت فشار فزاینده قرار می گیرند، مدیر آنها از واحد حسابداری درخواست می نمایند که سطر آخر صورتهای مالی (یعنی سود) را بهبود بخشند، و بدین وسیله محتوای اطلاعاتی آن را تغییر دهند. حسابداری با وجود تمامی انعطاف پذیری اش، به نظر نمی رسد قادر به فراهم آوردن داده های مفید برای مدیریت در این قبیل شرایط باشد (هوپ و هوپ، 1996). داده های مور نیاز تصمیم گیری مقوله ای بسیار پیچیده می باشد، زیرا طیف متنوع استفاده کنندگان از آن، نظیر سرمایه گذاران (از آنجائی که نیاز به دانستن میزان سودآوری و ثبات شرکت قبل از سرمایه گذاری در آن دارند، مدیران (نیاز به اطلاع از وضعیت مالی شرکت دارند)، بانکها و تامین کنندگان مالی (نیاز به اطلاع از توانایی شرکت در بازپرداخت وام) به اطلاعات گوناگونی نیاز دارند.
یکی از روشهایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرایند تعیین سود که غالبا در راستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد، اطلاق می گردد (وایلد و همکاران، 2001: 120). مدیریت سود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار می رود. به عنوان مثال، هموار نمودن سود برای کسب اطمینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونه ای از دستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود در صورتهای مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرار دهد. راههای مختلفی وجود دارد که طی آن می توان از ثبتهای دفتری در جهت مدیریت سود استفاده کرد. در بیشتر زمانها از ثبت های نامشروع در دفترهای حسابداری به منظور سرپوش گذاشتن بر سوءاستفاده های مالی استفاده می شود، در سایر مواقع از ثبت ها به عنوان ابزاری برای مدیریت سود استفاده می شود. مدیریت شرکت در هنگام اعمال مدیریت سود، آشکارا می داند که هدف از این کار، نگهداری از منافع شرکت در مقابل صاحبان سود می باشد. حتی در موارد دیگر مدیریت سود به منظور کسب پاداش اختصاص یافته به مدیران به علت نگهداری هر چه بیشتر از شرکت در برابر صاحبان سود است.
2-1- بیان مسئله تحلیلگران مالی، قدرت بازار تولید را به عنوان فاکتوری بسیار مهم در ارزیابی خود از آینده نگری شرکت در نظر می گیرند مهمترین تصمیم در ارزیابی یک کار تجاری، قدرت قیمت گذاری است.
موقعیت قوی یک تولید قدرت ماندن زیادی را به شرکت اعطا می کند به عبارت دیگر، شرکت در هنگام پاسخ به تغییرات غیر منتظره در نیازهای مصرف کننده تولید، انعطاف پذیری بیشتری دارد. قدرت قیمت گذاری به این شرکت ها سود بیشتری می دهد و به آنها اجازه می دهد تا موقعیت عالیشان را حفظ کنند. ایمنی بالای این شرکت ها در مقابل کمبود پول نقد، توانایی آنها برای مواجه شدن با موقعیت اقتصادی نامناسب را افزایش می دهد.رقابت پیشرفته، خطر انحلال شرکت را افزایش می دهد بنابراین، ممکن است رقابت شدید، مدیران را وادار کند تا برای رفع خطر انحلال با شدت بیشتری سود را دستکاری کنند. در مقابل، انعطاف پذیری مالی بالاتر شرکت ها، به موفقیت های بازار تولیدات قوی اشاره می کند که فشارهای وارد آمده بر مدیران برای درگیر شدن در مدیریت سودرا بیان میکند.
از مزایای دیگر قدرت قیمت گذاری تولید، ارزشمندی بیشتر قیمت های سهام و نقدینگی بالاتر سهام می باشد زیرا زمانیکه به سرمایه گذاران اطلاعات بیشتری داده می شود، آنها سرمایه بیشتری را انتقال می­دهند ترکیب ارزشمندی بیشتر قیمت های سهام با نقدینگی بیشتر حاکی از آن است که سود شرکت ها با موقعیت قوی­تر، ثبات بیشتری را نشان می دهد، از این رو نیاز کمتری برای دستکاری در سود وجود دارد.
تعدادی از تحقیقات تصدیق می کند که محیط بازار تولیدات شرکت بر عواملی مثل سرمایه گذاری ها، تامین مالی، توزیع پول نقد، مدیریت شرکت، پیش بینی سود تحلیلگران و تصمیم گیری های مصون سازی آن شرکت تاثیر می گذارد.
(اکدوگوو مک کی[2] 2012، داتا و همکاران 2011، گرالون و میکائیلی[3] 2007 و فاما[4] 1980) معتقدند، به اینکه چگونه قدرت بازار تولیدات تصمیم استراتژیک برای مدیریت سود گزارش شده شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد مسئله­ای است که تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
بخش عمده­ای از پژوهش ها در رابطه با مدیریت سود به دنبال اطلاعاتی هستند که شرکتها از طریق آن اطلاعات قادر می باشند با دستکاری در سود، بازار سرمایه را فریب دهند اما ما اطلاعات بسیار اندکی در مورد خصوصیات شرکتهایی که مدیریت سود را تحریک می کنند، داریم. (هلی و والن 1999[5]) این پژوهش ها به تحقیقات بیشتری نیاز دارد تا توضیح دهد که چگونه عوامل تجاری، اقلام تعهدی را تحریک می کنند.
بعضی از شرکتها با قدرت قیمت گذاری تولیدات نامرغوب و با افزودن بعد جدیدی به درک ما از شفافیت و ارزشمندی صورتهای مالی شرکت در امر اقلام تعهدی اختیاری درگیر هستند. این یافته ها، سطحی از صنعت را منعکس می کنند که می گوید صنایع رقابتی تر، بیشتر در دستکاری سود مرتبط هستند. همچنین شواهد تجربی بر اساس قدرت و رقابت بازار تولیدات بر ارزشمندی و مدیریت سود شرکت دلالت مستقیم دارد.
ما همچنین با بررسی ارتباط بین اندازه های متفاوت ساختار صنعت و مدیریت سود، تجزیه و تحلیل هایمان را گسترش می دهیم. نتایج ما با استفاده از سه شاخص جایگزین رقابت در صنعت نشان می دهد که هر چه رقابت در یک صنعت بیشتر باشد، مدیریت سودبیشتر می شود که نشان دهنده این است که فقدان محیط رقابتی، نیاز به درگیر شدن در رقابت دستکاری در سودرا کاهش می دهد.
متون و منابع نیز استدلال می کنند که شرکت ها برای بودجه های محدود از بازارهای سرمایه ملی با یکدیگر به رقابت می پردازند. (دی آموند و ورسیچیا 1991[6]) ادعا می کنند که افزایش افشا سازی، عدم تقارن اطلاعات را کاهش خواهد داد و در نتیجه، هزینه سرمایه شرکت را پایین خواهد آورد. این بحث نشان می دهد که همان طور که تعداد شرکت هایی که در یک صنعت برای سرمایه محدود رقابت می کنند، افزایش می یابد، شفافیت اطلاعاتی نیز افزایش می یابد. (هوبرگ و فیلپس[7] 2010) منطق دیگری را در این رابطه ارائه می کنند راجع به این که چرا ممکن است شرکت ها در محیط های رقابتی رویه فاش کردن اطلاعات اختصاصی را انتخاب کنند. یعنی، نیاز به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به منظور به دست آوردن منابع مالی نرخ های مناسب تر. آنها شواهدی را در اثبات از این دیدگاه ارائه کردند، دیدگاهی که می گوید، جمع آوری اطلاعات خاص شرکت در محیط با رقابت کمتر، کم هزینه تر است. شواهد تجربی مختلف و پیش بینی های متضاد در متون و منابع افشای اطلاعات، سوال تجربی جالبی در مورد چگونگی تاثیر رقابت بر شفافیت صورتهای مالی را به وجود می آورد.
شواهد تجربی اخیر اثبات می کند که رقابت بازار در تولید، انگیزه ای برای مدیران فراهم می آورد تا با منافع سهامداران هم تراز تر شوند. (پرز گنزالز و گودلاپ[8] 2010)
(مولر[9] 2011) نشان می دهند که هرچه شدت رقابت بازار تولید بیشتر باشد، سودهای شخصی کنترل مدیریتی کمتر می شوند. پژوهش های اندکی در زمینه مدیریت سود در ایران انجام گرفته است. در بیشتر پژوهش های انجام شده بدون توجه به ارتباط اعداد حسابداری با مدیریت سود به جنبه های دیگر آن تاکید شده است.
در ایران تنها سه پژوهش در زمینه هموارسازی سود انجام شده است. دو پژوهش در زمینه مدیریتی می باشد که در یکی (حاجی وند، 1380) هموارسازی سود تنها در شرکتهای سیمان سازی و تنها برای بازده سه سال (1374-1372) مورد بررسی قرار گرفته است و در دومی (معتصمی، 1382) نیز اثرات هموارسازی سود بر بازار سهام در 39 شرکت و برای سالهای 1372-1370 مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش ها نشان می دهد که شرکتها به هموارسازی سود پرداخته اند. اعتبار این دو پژوهش بسیار پایین می باشد، چرا که تنها در تعداد اندکی از شرکتها و آن هم برای زمان کوتاه بازدهی داشته است. به علاوه اینکه دو پژوهش یاد شده تنها از شاخص های مدیریتی استفاده کرده اند.
تنها پژوهش حسابداری انجام شده در این راستا، پژوهشی در خصوص بررسی هموارسازی سود از طریق زمانبندی فروش دارایی ها (کوچکی، 1381) می باشد، که در شرکتهای بورسی به عمل آمده است. این پژوهش نیز به غیر از استفاده از معیار سود حاصل از فروش دارایی ها به عنوان ابزار هموارسازی، اندازه جامعی از معیارهای مورد استفاده در مدیریت سود را در اختیار محقق قرار نداده است. از این رو در پژوهش حاضر، اکثر شاخص های درگیر مدیریت سود در کلیه صنایع سازمان بورس اوراق بهادار برای بازده ای 15 ساله مورد مطالعه قرار گرفته است.
3-1- مدیریت سود فلسفه مدیریت سود، بهره گیری از انعطاف پذیری روشهای استاندارد و اصول پذیرفته نشده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان از روشهای اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روشهای حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است، یکپارچگی داده ها ارائه شده در صورتهای مالی کمتر می شود. اصول تطابق و محافظه کاری نیز می تواند باعث مدیریت سود شود. بنابر گفته گتشو (1986)، شرکت کارباید، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقدی و تنها با استفاده از روشهای تعهدی حسابداری استهلاک، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تاکید کرده اند که این کار برای ارائه ی صورتهای مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورتهای مالی شرکت، با سایر شرکتهای در صنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیلگران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان ترفند حسابداری نام می برند. این در حالی است که تمامی اقدامات در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است. پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکتها از روی قصد، سودهای گزارش شده را با استفاده از انتخاب سیاست های خاص خود تغییر در برآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستکاری می کنند تا به هدفهای موردنظر خود برسند (میلر و جون، 402: 2001).
تحلیلگران مالی انتظار دارند که شرکتها به پیش بینی های انجام گرفته برسند و مغایرتی نداشته باشند، این مهم برای شرکتهایی که قابل اتکاءتر هستند، بیشتر صادق است. تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران از انحراف میان مقادیر پیش بینی شده و واقعی بسیار ناخشنود خواهند شد (کولینگ وود، 2001).
از این مغایرت ها در خصوص با مدیریت سود، بیشتر استفاده می شود. در مغایرت منفی، صاحبان سود، مدیریت سود را تقلب می دانند در حالیکه در مغایرت مثبت، مدیریت سود را اقدامی بدون مشکل و طبق صلاحدید مدیریت قلمداد می نمایند (فریدسون و آلوارز، 11: 2002). برخلاف اینکه، اکثر افراد هموارسازی را سوءاستفاده از انعطاف پذیری در گزارشگری می دانند، به نظر ما، مدیران باخرد که هدفشان افزایش ارزش شرکتهایشان می باشد، در چارچوب الزامی قانونی و حسابداری اقدام به بیشتر کردن ارزش شرکت تحت نظر خود، استفاده می نمایند. (کیرشنهایتر و ملومد، 2002). در مقابل، اگر داده های آورده شده در صورت های مالی به زیان صاحبان سود تغییر کند، تقلب مدیریت در جهت مقاصد فردی اش محسوب می گردد.
(هانت، مویر و شلوین ،1997)، بررسی کرده اند که آیا صلاحدید مدیریت که در مدیریت سود اعمال می شود، بر ارزش شرکت اثری دارد یا خیر. یافته های پژوهش های آنها نشان داد که نشان دادن رقم پایین تر برای سود حاصل از اقلام معوق، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه می شود. آشکار است هنگامی که نظرات شخصی مدیریت باعث کاهش سود می شود، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
بازی با ارقام مالی (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود)، می تواند تاثیر کاملا منفی، در هنگام کشف شدن باقی گذارد. با استفاده از حسابداری مدیریت سود، مدیریت می تواند تصورات سایرین نسبت به عملکرد شرکت اش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامی که اشتباهاتی کشف می شود، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد. و این باعث کاهش شدید اوراق بدهی و سرمایه اش خواهد شد. (مافورد و کومیسکی، 2002: 8).
2. تعریف مدیریت سود: (شیپر،1989: 92): مدیریت سود، دخالت عمدی در فرایند گزارشگری خارجی با قصد به دست آوردن سود است.
(هیلی و وهلن ،1999: 368): مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده کنند و ساختار معاملات را جهت تغییر گزارشگری مالی دستکاری می نمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود در خصوص عملکرد اقتصادی شرکت یا تاثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی به سود شخصی می باشد، صورت می گیرد.
هر چند که این تعریف ها در سطح وسیع مورد پذیرش است، اما کاربرد عملیاتی این تعریف ها، کمی دشوار است، زیرا قصد و نیت مدیریت، شواهدی عینی در اختیار نمی گذارد.
در ادبیات حسابداری ارائه­ی تعریف روشن از مدیریت سود مشکل است، زیرا مرز میان مدیریت سود و تقلب های مالی مشخص نمی باشد. تقلب مالی، حذف یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا داده های حسابداری است که در کنار سایر داده های موجود، باعث تغییر قضاوت و یا تصمیم گیری استفاده کننده از داده ها خواهد شد.
در این جا ما میان روش های تقلبی و روش های مشکل دار ولی قابل پذیرش توسط مدیریت، تمایز قایل شده ایم. مهمترین نکته ای که در این جا باید به آن اشاره کنیم، این است که تفاوت مفهومی آشکاری میان فعالیت های حسابداری تقلبی و قضاوت ها و برآوردهایی که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری قرار می گیردند و از آنها می توان جهت مدیریت سود سالم استفاده نمود، وجود دارد. اما در مورد دوم در بسیاری از موارد به علت نبود شواهد عینی مبنی بر قصد و نیت مدیریت، تمایز قائل شدن میان مدیریت سود قانونی و تقلب مالی کمی دشوار است. در این پژوهش مدیریت سود به عنوان نوع مثبت از مدیریت سود به کاربرد شده است. (لویت، 1998؛ 127)
جهت تعیین خط مشی کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص مدیریت سود، نظر های اخیر از کمیسیون بورس اوراق بهادار را در نشریات و منابع مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم. در حالی که بیشتر این منابع به واژه ( مدیریت سود ) اشاره داشتند، ولی هیچ کدام از این منابع تعریف روشنی از مدیریت سود ارائه نداده اند. هر چند که لویت خاطر نشان می سازد که :
انعطاف پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه می دهد که فرآوری هایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامی رخ می دهد که افراد از این انعطاف پذیری سوئ استفاده می نمایند و از این انحرافات جهت پوشش نوسان های مالی واقعی استفاده می شود. این مهم، باعث می شود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود. (همان، 128)
این عبارت، بر این دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری در جهت دگرگون سازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، می تواند مدیریت سود تلقی شود.
همان گونه که محققان حسابداری دریافته اند، استفاده از این گونه تعریف ها نیاز به مقیاس های قابل اتکا دارد. با ارائه ی مثالی درباره ی مدیریت سود، موضوع روشن تر خواهد شد.
شرکتی را در نظر بگیرید که در امر تولید نرم افزار اشتغال دارد و نرم افزارهایش باید همواره ارتقا داده شود، تا بتواند سهم بازار فروش خود را حفظ کند. مشتریان در ازاء خرید کالا وجه نقد پرداخت می کنند و شرکت بخشی از درآمد را با تاخیر شناسایی می کند، زیرا مدیریت آن بر این باور است که درآمد تا زمانی که مشتری رضایت خود را از کالا اعلام نکرده است، نباید شناسایی شود. درامد معوق پس از اطمینان از رضایت مشتری شناسایی می شود. از این رو، مدیریت، زمانی که فروش به میزان غیر عادی بالا می رود، درآمد معوق بیشتری شناسایی می کند و به گونه ای معکوس در زمان فروش های بسیار پایین، درآمد معوق کمتری شناسایی می­شود. بنابراین از آنجائی که مدیریت بهترین فردی است که می تواند زمان تحقق درآمد را تعیین نماید، درآمد ها و سود های گزارش شده در این شرکت، بسیار هموارتر از شرکتی خواهد بود که، تمامی درآمد فروشش را در زمان تحویل کالا به مشتری شناسایی می کند.
3. مدیریت سود خوب در برابر مدیریت سود بد: در مدیریت سود بد که در اصل، همان مدیریت سود نا مناسب است، تلاش می شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با استفاده از ایجاد ثبت های حسابداری مصنوعی یا تغییر برآوردها از میزان معقول، مخفی بماند.. برای مثال، هیئت اجرائیه ی یک شرکت ممکن است تاثیرات یک حاشیه سود کم را با ثبت درآمد های دوره بعد در این دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند. پنهان کردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاتر های حسابداری مصنوعی و افشا نشده از مصادیق مدیریت سود بد می باشند. که اغلب آن نیز امری غیر قانونی می باشد. به این دلیل وجود ذخایر مخفی، شناخت نا درست درآمد، قضاوت های محافظه کارانه، بیش از حد یا کمتر از حد می باشد. در بدترین حالت، اینها به تقلب منجر می شود.
در مقابل، مدیریت سود خوب نیز وجود دارد. یک فعالیت عاقلانه و مناسب که بخشی از فرآیند مدیریت مالی و اعاده ارزش سهامداران می باشد، از موارد مدیریت خوب سود به شمار می رود. مدیریت سود خوب از فرایند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی، محسوب می شود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می نماید، نتیجه ها و شرایط بازار بررسی می کند، در برابر تمامی تهدیدات و فرصت های غیر متظره واکنش مثبت نشان میدهد و تعهدات را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یک شرکت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازمان دهی عملیات داخلی و ایجاد انگیزه در کارکناش در کنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات و قابل پیش بینی و رسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرک های طرح ریزی و عملیاتی خوب، نه غیر قانونی است و نه غیر اخلاقی. نشانه ای از مهارت ها و پیشرفت است که بازار در پی آن است و به آن پاداش می دهد.
گاهی اوقات به این مدیریت سود "خوب "، مدیریت سود " عملیاتی " گفته می شود ( دجورج، 1999 ) که در آن مدیریت اقداماتی را در جهت تلاش ( با استفاده از تصمیمات قابل قبول و داوظلبانه ) انجام می دهد. برای مثال، مدیریت ممکن است فعالیت روزانه کارخانه را چند ساعت زودتر تعطیل کند و به کارگران بعد از ظهر مرخصی دهد. این تصمیم به خاطر آن است که آنان به اهداف تولید به خوبی برسند یا به خاطر آن است که سطح موجودی تولید شده به اندازه کافی بالا می باشد و نیازی به موجودی بیشتر نیست. یا این که به عکس کارگران را به دلیل نرسیدن به اهداف تولید، تنبیه نماید. تمامی این موارد اتفاق می افتد، تجارت چیزی جز تلاش در رسیدن به اهداف و رسیدن به رشد با ثبات و قابل اتکا در کنار عکس العمل در مقابل رقبا و توسعه بازار نیست.
یک مدیریت سود خوب، ممکن است تصمیم گیری کند که به اختیار در دوره ای که درآمد عملیاتی پایین است، تعدادی از دارایی ها به فروش رود – شاید شرکت در حال بستن یک قرارداد خوب باشد که در دوره بعد درآمد زایی دارد و نشان دادن این سود در جهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، مورد نیاز باشد – در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده، گمراه کننده نخواهد بود. برخی افراد باور دارند که چنین عملی، تصمیم گیری را خدشه دار می نماید و مدیریت سود را کاهش می دهد ولی تصمیم گیری بر این پایه استوار است که آیا نتیجه های به دست آمده قابل اتکا است و آیا مبادله ها به گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه می باشد.
4. قیمت گذاری محصول: ارائه محصولات بهتر نسبت به سایر رقبا و استفاده از گام های صحیح در انتخاب استراتژی برای رسیدن به موقعیت مطلوب در مقابل رقبا، جزء اصول مهم برای رسیدن به سودآوری در مدل کسب و کار می باشد. بنابراین یک بنگاه باید قادر به قیمت گذاری محصولاتش به گونه ای باشد که بتواند درآمدهایی متناسب با ارزش ارائه شده به مشتری بدست آورد و به این ترتیب موقعیتش را نسبت به مشتریان، کالاهای مکمل، رقبا و تازه واردین بالقوه حفظ نماید.. قیمت گذاری مهم ترین جزء از مدل کسب و کار می باشد و تصمیمات در مورد آن تاثیر زیادی بر روی سودآوری بنگاه به همراه دارد. قیمت گذاری موفق با پاسخ گویی به برخی از سئوالات مهم، معین می شود:
چگونه قیمتی باید تنظیم شود که بتواند با مزایایی که بنگاه به مشتریان عرضه می کند و هزینه این منافع ارتباط داشته باشد؟
چه زمانی می بایست بنگاه قیمت هایش را کاهش دهد یا بالا ببرد؟
عکس العمل رقبا و مشتریان در زمانی که بنگاه قیمت هایش را بالا یا پایین می آورد چگونه خواهد بود؟
چه زمانی بنگاه می بایست به ارزان فروشی بیش از حد محصولاتش بپردازد؟
یک بنگاه اغلب باید تصمیم بگیرد که می خواهد قیمت خود را کاهش دهد یا افزایش، قیمت محصولات جدیدش بالا باشد یا پایین، قیمت محصول همواره ثابت باشد یا متغیر، از طرح های قیمت گذاری ثابت استفاده کند یا مزایده ای و ... . به انتخاب یک راه یا مجموعه ای از این راه ها، استراتژی قیمت گذاری می گویند. موفقیت یک استراتژی قیمت گذاری، تابعی از خود استراتژی، مدل کسب و کار و به خصوص تناسب استراتژی قیمت گذاری با مدل کسب و کار می باشد.
تحقیقات انجام شده در زمینه خدمات همواره این مساله را در سازمان ها ضروری برشمرده اند که مدیران به موازات توجه به مشتریان به عنوان عامل خارجی، به کارکنان به عنوان عامل داخلی تمرکز نمایند. این تمركز داخلی در حوزه بازاریابی داخلی است. با وجود مطرح شدن بازاریابی داخلی در طول بیش از دو دهه، اکثر عملیاتی سازی مفهوم بازاریابی پیرامون ایده های مربوط به بازارهای محصولی رقم خورده، بر بازار خارجی متمرکز مانده و نسبت به تمرکز داخلی ضروری در بازارهای خدماتی بی توجه مانده است. اینچنین عملیاتی سازی مفهوم بازاریابی، در بازارهای مدرن -كه اکثر تصمیمات خرید ترکیبی از عناصر محصول و خدمت را در بر می گیرند- خارج از رده تلقی می گردد، بطوریکه پیش بینی می شود در بلندمدت، كیفیت خدمت در نظر مصرف کننده مهم تر از كیفیت محصول باشد (لینگز[10]2004)
4-1- اهمیت و ضرورت انجام تحقيق : تعدادی از تحقیقات تصدیق می کند که محیط بازار تولیدات شرکت بر عواملی مثل سرمایه گذاری ها، تامین مالی، توزیع پول نقد، مدیریت شرکت، پیش بینی سود تحلیلگران و تصمیم گیری های مصون سازی آن شرکت تاثیر می گذارد.
قدرت قیمت گذاری می تواند به عنوان یک مکانیسم زیرسازی عمل کند که به شرکت توانایی لازم برای رد کردن هر گونه شوک هزینه ای به مشتریان را می دهد و نوسانات جریان نقدی را کاهش داده و در نتیجه نیاز به دستکاری کردن درسود را کاهش می دهد. این حقیقت وجود دارد که زمانی که شرکت انتظارات سود را برآورده نکند، بازار آن شرکت را مجازات می کند، بنابراین می توان گفت که به احتمال زیاد شرکتهای تحت قدرت قیمت گذاری ضعیف برای برآورده سازی انتظارات بازار، سود را دستکاری کنند. یکی دیگر از انگیزه ها برای دستکاری در سود از لحاظ استراتژیکی محدود و مبهم کردن اطلاعات قابل دسترسی به رقبا در تلاش برای حفظ مزیت رقابتی است. بنابراین، امکان دارد شرکتهایی که با فشارهای رقابتی بیشتری روبه رو هستند برای محدود کردن اطلاعات قابل دسترس رقبایشان، انگیزه بیشتری برای مدیریت کردن بر داده ها داشته باشند.
5-1- اهداف تحقيق : 1- بررسی ارتباط بین قدرت قیمت گذاری بازار تولید شرکت ومدیریت سود.
2- بررسی ارتباط بین شرکتهای موجود در صنایع رقابتی تر و مدیریت سود.
6-1- فرضیه های تحقیق: فرضیه 1- بین قدرت قیمت گذاری بازار تولید شرکت ومدیریت سود رابطه معنا داری وجود دارد.
فرضیه 2-شرکتهای موجود در صنایع رقابتی تر مدیریت سود بیشتری اعمال می کنند
7-1- سئوالات تحقیق: آیا بین قدرت قیمت گذاری بازار تولید شرکت ومدیریت سود رابطه معنا داری وجود دارد؟
آیا شرکتهای موجود در صنایع رقابتی­تر، مدیریت سود بیشتری اعمال می کنند ؟
8-1- تعاریف واژگان 1-8-1- قدرت بازار تولید اندازه گيري قدرت بازار و تعيين ساختار بازار محصولات مختلف اعم از كشاورزي و صنعتي، هميشه از مباحث بسيار مهم و اساسي در اقتصاد خرد بوده است. چرا كه وجود هر نوع ساختار متفاوت، اعم از رقابتي و غير رقابتي ميتواند بر روي ميزان توليد و قيمت محصولات مختلف تاثير بسزايي داشته باشد.
در متون اقتصادی از قدرت بازار به عنوان توان عوامل بازار در تاثیرگذاری بر قیمت کالا در بازار (در جهت کسب منافعی بیشتر از شرایط رقابت کامل) یاد می شود. بنابراین از این زاویه بلافاصله می توان این نتیجه را استنتاج نمود که قدرت بازار تنها به قدرت عرضه کننده محدود نمی شود بلکه در شرایطی تقاضاکنندگان نیز دارای قدرت بازار می شوند. به طور کلی مهم ترین هدف و دستاورد تشکیل بازار و در شکل بهینه آن بازار رقابت کامل (فارغ از نوع کالا و خدماتی که در بازار عرضه خواهد شد) را می توان به صورت زیر برشمرد:
۱- تخصیص بهینه منابع
۲- تولید با کم ترین هزینه
۳- توزیع متناسب و معقول منابع (بین تولید کننده و مصرف کننده)
این اهداف، آرمان یک بازار رقابت کامل محسوب می گردد. اما امید به تحقق این اهداف در اثر مکانیزم بازار مستلزم تحقق شرایطی است که برخی از آنها به مرحله قبل از تشکیل بازار و برخی دیگر نیز فعالیتهایی است که به طور مستمر باید مورد توجه قرار گیرد
2-8-1- رقابت صنعت تعداد شرکت ها در صنعت، یکی از عوامل اصلی که شدت رقابت در یک صنعت را شکل می دهد تعداد شرکت ها در یک بخش است. (پورتر[11]،1980) که در آن تعداد زیادی از شرکت ها در صنعت، رقابت را بزرگ می کنند.( کوهل و بالاکریشنان[12] 2011) استدلال می کند از آنجائی که شرکت ها در یک صنعت نه فقط برای سودهای اقتصادی رقابت می کنند بلکه برای منابع مالی از بازارهای سرمایه، تعدادی از شرکت ها در یک صنعت رقابت را برای بودجه ی محدودی انعکاس می دهند. با وجود رقابت بیشتر، آنها فرض می کنند شرکت ها در صنایع بسیار پر جمعیت، کیفیت بالاتری از اطلاعات را ارائه خواهند کرد و از این رو مدیریت سود کمتر خواهد شد. یک استدلال مخالف بر اساس شواهدی وجود دارد مبنی بر این که مدیران سودقبل از عرضه ی سهام فصلی، عرضه عمومی اولیه و جمع آوری و تامین مالی سهام را بالا می برند (ونی و اریکسن[13]،1999، توهه و همکاران ،1998) این مسئله حاکی از آن است که هرچه رقابت برای سرمایه های خارجی بیشتر باشد. از این رو مدیریت سود بیشتر خواهد شد. بنابر نظر (کرمرز و همکاران ،2008)، ما را به کار می گیریم که در آن N به عنوان شاخص جایگزین برای صنعت، تعداد شرکت ها در یک صنعت می باشد.
3-8-1- مدیریت سود شيپر ( 1989) در تعريف مديريت سود گفته است :
مديريت سود ، دخالت عمومي در فرايند گزارشگري مالي خارجي با قصد به دست آوردن سود است
هيلي و والن ( 1999) مديريت سود را اين چنين تعريف كرده اند :
مديريت سود هنگامي رخ مي دهد كه مديران از قضاوتهاي شخصي خود در گزارشهاي مالي استفاده كنند و ساختار معاملات را جهت تغيير گزارشگري مالي ، دستكاري مي نمايند . اين هدف به قصد گمراه نمودن برخي از صاحبان سود در خصوص عملكرد اقتصادي شركت يا تاثير بر نتايج قرارداهايي است كه انعقاد آن منوط به دستيبابي به سود شخصي مي باشد
در ادبيات حسابداري ارائه تعريف روشن از مديريت سود مشكل است زيرا مرز ميان مديريت سود و تقلب هاي مالي مشخص نمي باشد . تقلب مالي ، حذف يا دستكاري عمومي واقعيات اصلي يا داده هاي حسابداري است كه در كنار ساير داده هاي موجود ، باعث تغيير در قضاوت و تصميم گيري استفاده كننده از داده ها خواهد شد . بطور كلي مديريت سود بر اثر گذاري سود شركت ، بنحوي كه منابع و خواسته هاي شركت و مديران آن را بر آورده نمايد ، تعريف مي شود .

[1]- benish
[2]- Akdogu and MacKay
[3]Grullon and Michaely
[4]Fama
[5]Healy and Wahlen
[6]Diamond and Verrecchia
[7]Hoberg and Phillips
[8]Perez Gonzalez and Guadalupe
[9]Muller
[10]LIngz
[11]Porter
[12]Cohen and Balakrishnan


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




ارتباط بین قدرت بازار تولید


ساختار صنعت ومدیریت سود


بورس


دانلودپایان نامه


word


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه