دانلود رایگان


تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و - دانلود رایگان



دانلود رایگان هدف این تحقیق، روشن نمودن تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کار های خانوادگی در صنعت پوشاک ورزشی است.تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ شی

دانلود رایگان
تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کار‌های خانوادگی در صنعت پوشاک ورزشی...چکیده:
هدف این تحقیق، روشن نمودن تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کار های خانوادگی در صنعت پوشاک ورزشی است.تحقیق حاضر بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ شیوه جمع آوری داده‏ها توصیفی، از نوع پیمایشی می‏باشد. جامعه آماری این بررسی کسب و کار های خانوادگی موجود در صنعت پوشاک ورزشی در شهر تهران و تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان 80 نفر می باشد. برای تعیین رابطه متغیرها و آزمون فرضیات، از نرم افزارهای SPSS و SMARTPLS2 و برای ارزیابی مدل مفهومی از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شده است.یافته های تحقیق حاکی از تاثیر مثبت گرایشات استراتژیک بر رشد کسب و کارهای خانوادگی و تاثیر مثبت گرایشات ارزشی بر رشد کسب و کارهای خانوادگی با میانجی گری رسمی سازی در کسب و کارهای خانوادگی می باشد و فرضیه تاثیر مستقیم گرایش ارزشی بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تایید نگردید.
کلمات کلیدی:کسب و کار خانوادگی[1]، گرایشات ارزشی[2]، گرایشات استراتژیک[3]، رسمی سازی[4]، رشد کسب و کار[5]
فهرست مطالب فهرست اشکال فهرست جداول کلیات تحقیق مقدمه در حال حاضر کسب وکارهای خانوادگي به عنوان يکي از شاخه های کارآفريني از روند رو به رشدي برخوردار می باشند. در حدود 90 درصد از کسب وکارهایی که در آمريکا شکل می گیرند از نوع خانوادگي می باشند. در ايران نيز بااینکه آمار رسمي از سوي مراجع معتبر درزمینهٔ کسب وکارهای خانوادگي منتشر نشده است ولي روند رو به رشد شکل گیری اين کسب وکارها کاملاً محسوس و قابل مشاهده هست. با توجه به اين موارد می توان دريافت که رشد و يا شکست کسب وکارهای خانوادگي به طور مستقيم در رشد اقتصادي جوامع تأثيرگذار است. به همين دليل تعيين عوامل مؤثر در اين زمينه از اهميت بالايي برخوردار می باشد. يك عامل ثابت در اين کسب وکارها، درگير بودن اهداف خانواده با اهداف کسب وکار است، كه ممكن است مستقیماً و یا غیرمستقیم با عملكرد کسب وکار مرتبط باشد. براي آنكه کسب وکاری مانند شركت خانوادگي در يك رقابت شديد بازار جهاني در قرن 21 پايدار باشد لازم است يك هم افزایی و همزيستي مابين کسب وکار و خانواده وجود داشته باشد. کسب وکار بايد در مسيري انجام شود تا براي خانواده ارزش آفريني نمايد و خانواده نيز بايد براي کسب وکار بايد ارزش افزوده اي داشته باشد كه بدون خانواده امكان پذير نباشد. در غير این صورت هیچ گونه دليلي براي توجيه دخالت خانواده وجود ندارد. بر همين اساس، هدف خانواده نيز احتمالاً بيش از بيشينه سازي ثروت می باشد چراکه اين هدف تنها مشخصه قسمت کسب وکار، و نه زوج کسب وکار- خانواده است.
از طرفی کسب وکارهای خانوادگی همچون دیگر کسب وکارها در شرایط متغیر و نامطمئن پر از رقابت کنونی در تلاش اند که در مواجهه با این تغییرات به بهترین شکل عمل کنند و به مزیت رقابتی پایدار نسبت به رقبا دست یابند. هدف اصلی مدیریت استراتژیک دستیابی به شیوه ی عملکردی است که به شرکت ها اجازه می دهد در برابر رقبا بهتر عمل کنند. تأثیر ابعاد شش گانه گرایشات استراتژیک: گرایش به کارآفرینی (گرایش کارآفرینانه)، گرایش به نوآوری، گرایش به ارتباط با مشتری (مشتری گرایی)، گرایش به بازار (بازار گرایی)، گرایش به برند (برند گرایی) و گرایش به یادگیری (یادگیری محوری) بر روی رشد کسب وکارهای خانوادگی در این پژوهش مورد بررسی قرارگرفته است.
در این فصل از پژوهش به کلیات تحقیق پرداخته می شود که پس از بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش و روش تحقیق ارائه خواهد شد. اهداف، فرضیات و تعریف واژگان و اصطلاحات تحقیق از دیگر مطالب این فصل است.
1-1 بیان مسئله در سال های اخیر کسب وکار خانوادگی[6] به عنوان عامل مهمی در توسعه اقتصاد جهانی شناخته شده است. بخش قابل توجهی از کسب وکارهای موجود بر پایه مدیریت با مالکیت خانوادگی استوار است، اما تصور و باور ما از کسب وکار خانوادگی چیست:
کسب وکارهایی که بخش عمده مالکیت و کنترل آن در اختیار یک خانواده است و خانواده به طور کامل و یا پاره وقت مستقیما در آن درگیر می باشد (رزنبلات و اندرسون[7]،1981).
آنچه به راستی کسب و کارهای خانوادگی را منحصر به فرد می کند وجود این ارتباطات درونی بین نقش های شغلی و خانوادگی است، یعنی رابطه ای که به طور معمول در کسب و کار ها ی غیر خانوادگی یافت نمی شوند (شاه بابایی، 1390).
کسب و کارهای خانوادگی به عنوان موتور محرکه کارآفرینی و نوآوری (کواک[8]، 2003)، نه تنها اکثریت تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص داده است، بلکه مهمترین عامل ایجاد شغل در سراسر جهان است (آستراچان[9]، 2003؛ مؤسسه شرکت های خانوادگی[10]، 2011؛ گمز، نونز و گوتیرز[11]، 2002).
در ایالات متحده به طور تقریبی بیش از 10.8 میلیون کسب و کار خانوادگی وجود دارد که این تعداد 58 درصد کل نیروی کار این کشور را به استخدام در آورده است. کسب و کارهای خانوادگی همچنین سهمی بالغ بر 59 درصد تولید ناخالص ملی این کشور را به خود اختصاص داده اند (آستراچان و شانکر[12]،2003). بیش از 90 درصد از کل کسب و کارها در ایالات متحده، از نوع کسب و کارهای خانوادگی هستند که بیش از 80 درصد شغل های جدید را تامین می نمایند (خاکپور مقدم،1390، به نقل از مک کن[13]،2005).
مانند سایر نقاط جهان کسب و کارهای خانوادگی نقش چشم گیری در اقتصاد کشور های حاشیه ی خلیج فارس ایفا می کند، بطوریکه تخمین زده می شود نقش این کسب و کار ها در تولید ناخالص داخلی این کشور ها از کمترین مقدار در عربستان که به نوعی بخش دولتی حاکم است، از 35 تا 38 درصد تا بیشترین مقدار،65 درصد در GDP کشورهایی مثل کویت متفاوت است. این مقدار در کشور ایران محاسبه نشده است، ولی آنچه بدیهی است، نقش شرکت های خانوادگی در اقتصاد غیر دولتی بسیار حائز اهمیت است. شرکت هایی از قبیل گلرنگ، مادیران، بهروز، بوتان و مجموعه شرکت های دریانی ها در صنایع مختلف و سایر شرکت های خانوادگی نقش قابل توجهی را در اقتصاد غیر دولتی ایران دارند (ایراندوست،1390).
بنابرین رشد و يا شکست کسب و کارهاي خانوادگي به طور مستقيم در رشد اقتصادي جوامع تأثيرگذار است. مطالعات انجام شده در خصوص علل، تأثیرات یا فرایند های رشد کسب و کار نتایج مختلفی داشته اند.
مطابق پژوهش هایی که در خصوص کسب و کارهای خانوادگی انجام شده است، رشد یک کسب و کار خانوادگی را می توان از ابعاد مختلف تعریف کرد، از جمله می توان به گسترش بخش های بازار، افزایش تعداد پرسنل انسانی، افزایش تعداد شعبات، دوام کسب و کار برای نسل های دوم، افزایش درآمد، نام تجاری مطرح و بین المللی شدن به عنوان مؤلفه هایی برای رشد یک کسب و کار اشاره کرد. برای این که کسب و کار خانوادگی رشد نماید و برای نسل های بعدی نیز بقا داشته باشد باید دارای برنامه ریزی استراتژیک دقیق و اصولی با اهداف مشخص باشد تا توان خلق ارزش و نهایتا مزیت رقابتی را در بازار ملی و بین المللی به منظور رشد و توسعه داشته باشد (شاه بابایی، 1390).
در حالی که عوامل مختلفی به عنوان تعیین کننده رشد شرکت ها اظهار شده است اما محققین در خصوص آن ها به اتفاق آرا نرسیده اند (وینزیمر[14]، 2000) و علی رغم تلاش ها ی صورت گرفته در جهت ساختن مدلی برای پیش بینی رشد آینده ی شرکت ها، نتیجه قابل قبولی حاصل نشده است.
از جمله عوامل مؤثر بر رشد شرکت ها گرایشات استراتژیک[15] می باشد، محققان بازاریابی در طول سال ها چندین گرایش استراتژیک را موثر بر عملکرد شرکت معرفی کرده اند ازجمله گرایش ارتباط با مشتری[16]، گرایش به نوآوری[17]، گرایش به بازار[18]، گرایش به برند[19]، گرایش به کارآفرینی[20]، گرایش به یادگیری[21] (لاکانن و دیگران[22]، 2011) که هر یک از آن ها تاثیراتی بر رشد و سودآوری در کسب و کارهای خانوادگی دارند (آلتینداگ و زهیر[23]، 2012).
عاملی که نمی توان از اثر آن بر گرایشات استراتژیک شرکت ها (چاگانتی و سامباریا[24]، 1987) چشم پوشی کرد و به خودی خود بر رشد کسب و کارها تأثیر گذار است (پترسون و دیستلبرگ[25]، 2011)، گرایشات ارزشی[26] می باشد. دیستلبرگ و سورسون[27](2009) معتقدند که کسب و کارهای خانوادگی می­توانند به واسطه ی گرایش ارزشیشان سازماندهی شوند. در مجموع، ارزش­ها به عنوان نیروی محرک و پیش زمینه ای برای اهداف­ کسب و کار می باشند و به اندازه­ی مالکیت و انتقال منابع در حمایت از این اهداف اهمیت دارند.
از آنجایی که صنعت پوشاک (ورزشی) که به عنوان صنعت و محصولات مصرفی در عرصه رقابت حضور دارد و از جمله صنایعی است در ایران که درصد بالایی از آنها به صورت خانوادگی اداره می شوند (به نقل از رئیس صنف مربوطه) و همچنین تولید در این صنعت رو به رشد است به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که چگونه گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر میگذارند.
2-1 اهمیت و ضرورت موضوع مطالعات بین المللی نشان می دهد که خانواده ها تقریبا بین 60 تا 95 درصد کسب و کارها را در هر ملتی در دست دارند، به طوری که شرکت های خانوادگی حدود 60-93 درصد کل شرکت های اروپایی و 90 درصد کسب و کارهای آمریکای شمالی را تشکیل می دهند (ایراندوست، 1390 به نقل از دایر[28]، 2010). این رقم برای ایالت متحده – به عنوان بزرگترین اقتصاد جهانی – بیش از 90% می باشند، که تقریبا 13 میلیون کسب و کار را در هر اندازه و هر نوعی از موسسات تشکیل می دهد. تحقیقات نشان داده اند که سهم این کسب وکارها از GDP جهانی بین 70 تا 90 درصد می باشد (ایراندوست، 1390 به نقل از جوهان و لزیور[29]،2011).
در جدول ذیل اطلاعات مربوط به سهم شرکت ها ی خانوادگی از تولید ناخالص ملی و اشتغال در برخی از کشور های جهان قابل مشاهده است.
در ايران نيز با اينکه آمار رسمي از سوي مراجع معتبر در زمينه کسب و کارهاي خانوادگي منتشر نشده است ولي روند رو به رشد شکل گيري اين کسب و کارها کاملاً محسوس و قابل مشاهده مي باشد بنابرین لازم است برنامه ریزی های بسیار دقیق و هدفمند در خصوص رشد و توسعه کسب و کاهای خانوادگی در ایران انجام گیرد.
هدف اصلی فرایندهای مدیریت استراتژیک، رساندن شرکت ها اعم از شرکت های خانوادگی به عملکردی است که امکان موفقیت آن ها در محیط رقابتی را فراهم کند (هابرشان[30]، ویلیامز[31]، مک میلان[32]، 2003) متغییر گرایش استراتژیک اثری عمیق بر ابعاد مختلف کسب و کار، کارایی و مزیت رقابتی دارند (ماریون[33]،2006). از طرفی اهداف کسب و کار نیز به عنوان عنصری استراتژیک، در کسب و کار های خانوادگی برخاسته از گرایشات ارزشی مالکین یا مدیران آن می باشند (پترسون و دیستلبرگ،2011).
در این تحقیق تلاش بر این است که تاثیر دو متغییر- گرایشات ارزشی و استراتژیک- بر رشد کسب و کارهای خانوادگی که در صنعت پوشاک ورزشی فعالیت می کنند، سنجیده شود. از آنجایی که فعالیت های کسب و کار خانوادگی به شدت تحت تاثیر مدیریت ارشد آن می باشد (آلتینداگ و زهیر، 2012)، تحقیق حاضر به مدیریت این شرکت ها کمک خواهد کرد تا تصمیمات استراتژیک خود را در جهت رشد کسب و کار هدایت کنند.
3-1 اهداف تحقیق 1-3-1 هدف اصلی هدف این تحقیق، بررسی تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کار های خانوادگی صنعت پوشاک ورزشی است.
2-3-1 هدف کاربردی کمک به مدیران کسب و کارهای خانوادگی در صنعت پوشاک ورزشی در جهت آگاهی از اثرات گرایشات ارزشی و استراتژیک آن ها بر رشد کسب و کارشان، تا بتوانند از مزایای بکارگیری گرایشات استراتژیک (مشتری گرایی، بازار گرایی، برند گرایی، گرایش به نوآوری، گرایش کارآفرینانه و گرایش به یادگیری) بهره برند و با تعدیل و اصلاح گرایش ارزشی جاری در کسب و کارشان به وسیله ی رسمی تر کردن فعالیت هایشان، گامی در جهت رشد بیشتر کسب و کارشان بردارند.
4-1 سؤالات اصلی و فرعی تحقیق 1-4-1 سؤال اصلی تحقیق گرایشات ارزشی و استراتژیک چه تأثیری بر رشد کسب و کارهای خانوادگی دارد؟
2-4-1 سؤالات فرعی تحقیق
  1. آیا گرایش ارزشی بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتی خواهد داشت؟
  2. آیا گرایشات استراتژیک بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتیخواهد داشت؟
  3. آیا گرایش ارزشی بر رسمی سازی کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتی خواهد داشت؟
  4. آیا رسمی سازی بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتی خواهد داشت؟
5-1 فرضیه­های تحقیق با توجه به سؤالات تحقیق و مدل نظری مورد بررسی، فرضیه‏های تحقیق بدین صورت است:
H1: گرایش ارزشی بر رسمی سازی در کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبت دارد.
H2: رسمی سازی در کسب و کارهای خانوادگی بر رشد آن ها تأثیر مثبتدارد.
H3: گرایش استراتژیک بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتدارد.
H4: گرایش ارزشی بر رشد کسب و کارهای خانوادگی تأثیر مثبتدارد.
6-1 متغیرهای تحقیق در یک تحقیق علمی ‏برای پاسخ دادن به سؤال­های تحقیق و یا آزمون فرضیه­ها، تشخیص متغیرها امری ضروری است (سرمد، بازرگان و حجازی، 1387). در تحقیق حاضر دو نوع متغیر در نظر گرفته شده است:
1-6-1 متغیر برون­زا (مستقل) متغیری که بر روی متغیر دیگر تأثیر دارد، اما خودش تحت تأثیر قرار نمی­گیرد (سرمد و دیگران، 1387). براساس این تعریف، گرایش ارزشی و گرایش استراتژیک متغیرهای برون­زا هستند.
2-6-1 متغیر درون­زا (وابسته) متغیری که از متغیرهای دیگر تأثیر می­پذیرد (سرمد و دیگران، 1387). بنابراین، رسمی سازی و رشد کسب و کار، متغیر درون­زا در نظر گرفته می‏شوند.
7-1 روش­شناسی تحقیق تحقیق حاضر از نظر نوع هدف، کاربردی بوده و از لحاظ شیوه جمع آوری داده‏ها توصیفی، از نوع پیمایشی می‏باشد. تحقیق توصیفی شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مطالعه می‏شود. یک مطالعه توصیفی چگونگی وضع موجود را تعیین و گزارش می‏کند. یک نمونه متعارف تحقیق توصیفی شامل ارزیابی نگرش‏ها یا عقاید نسبت به افراد، سازمان‏ها، رویدادها یا رویه‏ها می‏گردد و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد (خاکی، 1378).
در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونه ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در ابتدا با استفاده از داده های جمع آوری شده از بخش اول پرسشنامه به کمک آمار توصیفی، اطلاعات جمعیت شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در بخش آمار استنباطی، داده‏های این تحقیق با مقیاس لیکرت جمع آوری شده و برای سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تعیین رابطه متغیرها و آزمون فرضیات، از نرم افزارهای SPSS و SMARTPLS2 و برای ارزیابی مدل مفهومی از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شده است.
8-1 قلمرو تحقیق 1-8-1 قلمرو موضوعی تحقیق قلمرو موضوعی تحقیق حاضر با عنوان "تأثیر گرایشات ارزشی و استراتژیک بر رشد کسب و کار های خانوادگی در صنعت پوشاک ورزشی" حوزه بازاریابی استراتژیک، کارآفرینی و کسب و کار خانوادگی می‏باشد.
2-8-1 قلمرو مکانی تحقیق این تحقیق در سطح شهر تهران انجام شده است و جامعه آماری مورد بررسی، کسب و کار های خانوادگی موجود در صنعت پوشاک ورزشی در سطح تهران هستند.
3-8-1 قلمرو زمانی تحقیق جمع آوری داده‏های این تحقیق از اوایل آذر ماه، سال 1392 تا تابستان سال 1393 انجام شده و کل تحقیق تا زمستان سال 1393 به طول انجامیده است.
9-1 روش نمونه گیری و تخمین حجم جامعه در این پژوهش از روش نمونه برداری تصادفی از جامعه آماری نمونه برداری می شود و برای تعیین حجم نمونه از جامعه آماری به جدول استاندارد مفروض که توسط (مورگان[34]،1970) تنظیم و ارائه شده است ارجاع داده شده که حداقل حجم نمونه مناسب برای این تحقیق برابر با 80 نمونه می باشد (سکاران،1381).
10-1 ابزار گردآوری اطلاعات ابزارهای گوناگونی برای به دست آوردن داده‏ها وجود دارد. هر یک از ابزارها معایب و مزایایی دارند که هنگام استفاده از آنها باید مورد توجه قرار گیرند تا اعتبار پژوهش دچار خدشه نشود و از طرفی نقاط قوت ابزار، تقویت گردد. در این تحقیق، برای گردآوری داده‏ها و اطلاعات میدانی از ابزار پرسشنامه استفاده شده و همچنین جهت تدوین مبانی نظری و ادبیات تحقیق، اطلاعات کتابخانه ای، اینترنت و سایر منابع فارسی و لاتین مورد استفاده قرار گرفته است.
11-1 شرح واژه­ها و اصطلاحات تحقیق کسب و کار خانوادگی:
در تمامی تعاریفی که برای کسب و کار خانوادگی بیان شده است، به نوعی خانواده در کنار کسب و کار قرار گرفته است و نقش یا وظایفی که اعضای خانواده در کسب و کار ایفا می کنند، ارائه شده است.
از نظر رزنبلت و اندرسون (1985) هر نوع کسب و کاریکه بخش عمده مالکیت یا کنترل آن در اختیار یک خانواده باشد و خانواده به طور کامل و یا پاره وقت، مستقیما در آن درگیر باشد خانوادگی خوانده می شود.
ادوارد هس[35](2006) کسب و کارهای خانوادگی را از اهمیت خاصی برخوردار می داند و دلیل آن را دو سنگ بنا "کسب و کار" و "خانواده" می داند که سبب ایجاد هم افزایی در این نوع کسب و کارها شده است، و علاوه بر ایجاد درآمد برای اعضای خانواده، باعث بهبود روابط میان اعضا و کاهش مسائل و مشکلات اجتماعی برای خانواده ها خواهد شد (شاه بابایی 1390).
گرایش ارزشی:
دیسلبرگ و سورنسون (2009) معتقدند که کسب و کار های خانوادگی می­توانند توسط گرایش ارزشیشان سازماندهی شوند و این نکته اهمیت دارد که گرایش ارزشی چه امتیازی را برای اهداف سیستم کسب و کار و اهداف سیستم خانواده در نظر می گیرد. در واقع گرایش­های ارزشی یک نوع شناسی است که تفاوت یک نوع از سیستم کسب و کار خانوادگی، نسبت به دیگری را مشخص می کند
گرایش استراتژیک:
ژو[36] و همکاران (2005) معتقدند که توانمندی های سازمانی هر مجموعه ای از گرایشات استراتژیک آن مجموعه قابل شناسایی است. آنها گرایشات استراتژیک را به عنوان فلسفه شرکت جهت چگونگی هدایت کسب و کار از طریق تعدادی ارزش ها و باورهای عمیق که تلاش های شرکت را جهت دستیابی به کارایی برتر سوق می دهد، تعریف میکنند.
رشد کسب و کار:
رشد کسب و کار به معنی افزایش در میزان فروش سال جاری کسب و کار نسبت به سال مالی سال گذشته می باشد (این معیار در تحقیقات محققینی همچون رادرفورد[37]، بالر[38] و مک مولان[39](2003) و شواددز[40] و همکاران (2001) مورد استفاده قرار گرفته است. معیار افزایش تعداد کارمندان کسب و کار (اتلیو رابنستن،1987) به عنوان معیار رشد مطرح می باشد (شاه بابایی، 1390).
گرایش ارتباط با مشتری:
گرایش ارتباط با مشتری به بازارگرایی بسیار وابسته می باشد. ارتباط با مشتری به عنوان یکی از دارایی های مهم کسب و کار تلقی می شود (جایاچاندران[41] و دیگران،2005)، و در قلب استراتژی کسب و کار قرار دارند (سین[42] و دیگران،2005). کسب و کاری که به ارتباط با مشتری گرایش دارد دارای ویژگی های زیر است:1) همه ی کارکنان بر این باورند که حفظ مشتری ضروری است 2) اطلاعات مشتری آزادانه به اشتراک گذاشته می شود) مشتریان بر اساس این که چطور انتظار می رود در بلند مدت ایجاد ارزش کنند تقسیم می شوند (دی[43]،2003)، در نتیجه این نوع کسب و کار ارتباطات مؤثر و سودآوری میان کارمندان و مشتریان ایجاد کرده، توسعه میدهد و حفظ می کند (کاماررو[44]،2007).
گرایش به نوآوری:
دراکر[45](1954) از اولین کسانی بود که اهمیت نواوری را نشان داد و بر غفلت از آن در تحقیقات سازمانی تاکید کرد. بر اساس بسیاری از محققان شرکت باید برای بقا در محیط پر تلاطم نوآورانه عمل کند (جانسون[46] و دیگران، 1997) این موضوع با افکار هورلی و هالت[47] (1998) همراستا است، که شرکت هایی که از ظرفیت بالاتری برای نوآوری برخوردارند در واکنش به محیط و ایجاد توانایی هایی که منجر به مزیت رقابتی و عملکرد ممتاز می شود موفق تر خواهند بود.
گرایش به بازار:
کوهلی و جاوورسکی (1990) ادعا می کنند که دیدگاه بازارگرایی شامل:
1_ تولید هوشمندی بازار
2- انتشار تسهیم و به اشتراک گذاری این درک در میان بخش ها
3 و پاسخگویی به نیاز مشتریان می باشد.
گرایش به بازار در زنجیره ای که شرکت ها اطلاعاتی که از مشتری، کانالهای توزیع و رقبا جمع آوری می شود را به دست می آورند، به اشتراک می گذارند و به آ ن ها پاسخ می دهند وجود دارد (لاکانن و دیگران،2011؛ جاهورسکی و کوهلی[48] 1993؛ کوهلی و جاهورسکی،1990؛ کوهلی و دیگران،1993)
گرایش به برند:
گرایش به برند بر اساس بازارگرایی ایجاد می شود (رید[49] و دیگران،2005؛ آرده[50]،1999). ذهنیت نسبت به برند به عنوان جزعی از استراتژی بازاریابی شرکت گرایش به برند نامیده می شود (آرده،1999؛ وانگ و مریلیس[51]،2008)، در نتیجه نمایی ظاهری از گرایش به بازار است (آرده، 1999). در واقع شرکت هایی که گرایش به برند دارند ممکن است حتی فرصت هایی که در تضاد با اهداف بلند مدت برند شرکت می باشد را رد کنند.
گرایش به کارآفرینی:
گرایش کارآفرینانه یک برداشت کارآفرینانه از سبک ها، رویه ها و فعالیت های تصمیم گیری را شرح می دهد (ویکلاند و شفرد[52]، 2005). کسب و کارهای با گرایش کارآفرینانه به صورت خود مختار، سلطه جو در برابر رقابت، پیش فعال، نوآور و متمایل به مخاطره پذیری تعریف می شوند (لامپکین و دس[53]،1996). در مجموع اینگونه کسب و کارها خوب میدانند چطور بازاریابی کنند و به درک نیاز مشتری، برنامه ریزی بلندمدت و عملکرد بلند مدت توجه خاص دارند (اسمارت و کاننت[54]، 1994).
گرایش به یادگیری:
گرایش به یادگیری تمایل شرکت به ایجاد و استفاده از انواع دانش را تحت تاثیر قرار میدهد. شرکت هایی که گرایش بیشتری به یادگیری دارند اشتیاق بیشتری دارند که پیش فرض های قدیمی و فلسفه عملیات قدیمی را مورد سوال قرار دهند (سنج[55]، 1990؛ اسلاتر و نارور[56]،1995) و کارکنان را تشویق می کنند و یا حتی ملزوم می کنند به این که مرتبا نورم های سازمان که هدایت کننده ی فعالیت های سازمانی و فعالیت های فرایند اطلاعات بازار می باشد را مورد سوال قرار دهند (دی، 1991؛ سینکولا[57]،1994: سینکولا و دیگران،1997).
رسمی سازی:
لوسیر و سانفیلد[58](2004) رسمی سازی را همانند با در کنار هم کار کردن اعضای خانواده و تشکیل انجمن ها و برگزاری جلسات خانوادگی در نظر گرفته اند و بر این باور بودند که سطح بالاتری از رسمی گرایی نتایج بهتری را برای کسب و کار پیش بینی می کند. (پترسون و دیستلبرگ،2001؛ باسکو و پرس رودریگز[59]،2009؛ دایر و دایر[60]،2009؛ وارد[61]،1997
[1] Family Business
[2] Value Orientations
[3] Strategic Orientations
[4] Formalization
[5] Business Growth
[6]Family Business
[7] Rosenblatt & Anderson
[8]Kwak
[9]Astrakhan
[10] Family Firm Institute
[11] Gomez-Mejia, Nunez-Nickel & Gutierrez
[12] Shanker, M, C
[13] McCann, G
[14]Weinzimmer
[15] Strategic Orientations
[16] Customer Relationship Orientation
[17] Innovation Orientation
[18] Market Orientation
[19] Brand Orientation
[20] Entrepreneurial Orientation
[21] Learning Orientation
[22] Tommi laukkanen & et al
[23] Erkut Altindag & Cemal Zehir
[24] Rajeswararao Chaganti & Rakesh Sambharya
[25]Peterson & Distelberg
[26] Value Orientations
[27] Distelberg & Sorenson
[28]Dyer
[29]Winkel Johann & Leseiur
[30]Habbershon T.G
[31] Williams, M
[32] MacMillan I. C
[33]Marion, D
[34]Morgan
[35] Edward D. Hess
[36]Zhou, K
[37] Ratherford
[38] Buller
[39] McMullan
[40] Shulds
[41] Jayachandran, S
[42] Sin, L. Y. M
[43] Day, G. S
[44] Camarero, C
[45] Drucker, P
[46] Johnson
[47] Hurley, R. F & Hult, G.T.M
[48] Kohli, A.K &Jaworski B. J
[49]Reid, M
[50] Urde
[51] Wong, H.Y, Merrilees, B
[52] Wiklund, J., Shepherd, D
[53] Lumpkin, G.T., Dess, G.G
[54] Smart, D.T., Conant
[55] Senge, P.M
[56] Slater, F., Narver, J.C
[57] Sinkula, J.M
[58] Lussier & sonfield
[59]Basco, R., & Perez Rodriguez, M. J.
[60]Dyer, W. G., & Dyer, W. J.


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




تأثیر گرایشات ارزشی واستراتژیک


کسب و کار‌های خانوادگی


صنعت پوشاک


دانلودپایان نامه


word


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه