دانلود رایگان


اقتصاد کاربردی براي مديران - دانلود رایگان



دانلود رایگان تعداد اسلاید : 30 اقتصاد كاربردي براي مديران بسمه تعالي تابع تولید تابع تولید، تولید مقدار بازد

دانلود رایگان
اقتصاد کاربردی براي مديرانفرمت فایل: پاورپوینت - powerpoint
( -- قابل ویرایش )
اقتصاد كاربردي براي مديران بسمه تعالي تابع تولید تابع تولید، تولید مقدار بازده در یک اقتصاد را به درداده عوامل تولید و وضعیت دانش فنی ارتباط می دهد. تابع زیر تابع تولید را برحسب نماد نشان میدهد: که در رابطه، Nو K نشان دهنده درداده سرمایه و نیروی کارو A نشان دهنده وضع دانش فنی است. تابع تولید AF(K,N) در معادله بالا مبین آن است که بازده تولید شده به عوامل درداده K و N و وضعیت دانش فنی بستگی دارد. افزایش عوامل درداده و بهبود دانش فنی به افزایش در عرضه بازداده می انجامد. عوامل تولیدکننده رشد بازداده را نشان می دهد: پیشرفت دانش فنی+ رشد سرمایه × سهم سرمایه نیروی کار+ رشد × سهم نیروی کار= رشد بازداده که در آن ө-1 و ө اوزانی هستند که سهم درآمد نیروی کار و سرمایه را در تولید نشان میدهند. 1- تأثیر رشد عوامل درداده در دو قلم اول مشاهده می شود. نیروی کار و سرمایه هریک معادل میزان رشد خود ضرب در سهم آن داده در درآمد، به رشد بازداده کمک می کند. 2- میزان بهبود دانش فنی، که پیشرفت دانش فنی یا رشد فرآوری کل عوامل نامیده می شود. میزان رشد فرآوری کل عوامل عبارت از مقداری است که بازداده در نتیجه بهبود شیوه تولید، بدون تغییر کلیه درداده ها، افزایش می یابد، به دیگر سخن هنگامی که فرآوری کل عوامل دارای رشد است که با همان عوامل تولید، بازداده بیشتری به دست آید. 3- یک تابع تولید، عوامل درداده و دانش فنی را به سطح بازداده ارتباط می دهد. رشد بازداده با فرض ثبات سطح دانش فنی، عبارت از میانگین وزنی رشد در داده هاست که اوزان برابر با سهم درآمدند. تابع تولید توجیهات را به عوامل درداده و تغییرات در دانش فنی، به منزله منابع رشد بازداده معطوف می کند. 4- نظریه رشد، عوامل تشکیل دهنده رشد میان مدت و بلندمدت بازداده را مورد مطالعه قرار می دهد. نتیجه گیری: اقتصاد دانان طرفدار دیدگاه عرضه، افزایش سطح و میزان رشد بازداده اشتغال کامل را، از طریق ایجاد انگیزه های بهتر برای کارکردن، پس انداز و سرمایه گذاری و از طریق کاهش مقررات پیشنهاد می کنند، پژوهشهای تجربی نشان می دهد که این انگیزه ها در بخش طرف عرضه نیروی کار موفق است و اینکه کاهش کسری دولت سبب تهییج سرمایه گذاری می شود. رشد اقتصاد شاید مهمترین مطلب این باشد اقتصاددانان کوشیده اند تا الگوهایی را ارائه نمایند که بتوانند بدان وسیله میزان و رشد کارایی کارگر را توجیه نمایند. برخی از اقتصاددانان مسأله آموزش را ( کسب دانش و مهارت کارگران) یعنی انباشت سرمایه های انسانی، مورد تأکید قرار داده اند. سایرین براین نکته تأکید کرده اند که پیشرفت تکنولوژی مرهون منافعی است که در سایه محصولات فرعی فعالیتهای خاص اقتصادی نصیب جامعه می گردد. یکی از محصولات جانبی را صرفه های خارجی می نامند) برای مثال، شاید در طی فرایند اقزایش سرمایه برای تولید، روشهای بهتر و جدیدی ارائه و توصیه شود. اگر این آینده نگری درست از آب درآید، منافع افزایش سرمایه که نصیب جامعه خواهد شد ، بسی بیش از میزانی است که رهاورد الگوی سولو می باشد.الگوی سولو فقط مؤید این مطلب است که رشد پایدار سطح زندگی در گرو پیشرفت تکنولوژی است. 1- الگوی رشد سولو بیانگر این مطلب است که نرخ پس انداز در یک سیستم اقتصادی تعیین کننده میزان کالاهای سرمایه ای( ودرنتیجه سطح تولید) است. هرقدر نرخ پس انداز بالاتر رود میزان کالاهای سرمایه ای افزایش خواهد یافت و سطح تولید بالاتر خواهد رفت. 2- افزایش نرخ پس انداز باعث می شود که سیستم دریک دوره زمانی شاهد رشد بالایی باشد تا اینکه آن سیستم به یک وضع پایدار جدید برسد. نرخ پس اندازدر بلند مدت نمی تواند بر نرخ رشد اقتصادی اثر بگذارد. رشد مداوم یا پایدار تولید در ازای هر کارگر در گرو پیشرفت تکتولوژی است. 3- غالباً سیاستگذارهای اقتصادی مدعی اند که باید نرخ افزایش سرمایه را بالا برد. افزایش پس اندازهای دولت و ایجاد انگیزه های مالیاتی برای پس اندازهای خصوصی از روشهای دوگانه برای تشویق به افزایش سرمایه است. 4- الگوی سولو نشان می دهد که در یک سیستم اقتصادی نرخ رشد جمعیت عامل دیگری برای تعیین سطح زندگی است. هرقدر نرخ رشد جمعیت بالاتر رود میزان تولید هر کارگر کمتر خواهد شد. تقاضا نیروی کار عرضه نیروی کار عرضه کل خلاصه 5- اثر کامل تغییر در تقاضای کل بر قیمتها فقط طی زمان به وقوع می پیوندد. افزایش دایمی در تقاضای کل به آهستگی به افزایش تقاضا برای نیروی کار می انجامد، که به نوبه خود بدان معناست که دستمزدها بکندی فزونی می یابند، به باز به نوبه خود بدان معناست که قیمتها فقط طی زمان تعدیل می شوند. اگر اشتغال به شیوه هایی در بالاتر از سطح اشتغال کامل حفظ شود، دستمزدها و قیمتها، بی پایان به افزایش خود ادامه خواهند داد. 6- قیمتهای مواد، به همراه دستمزدها، عوامل تعیین کننده هزینه ها و قیمتها هستند. تغییر در قیمتهای مواد، درتغییر در قیمتها و بنابراین تغییر در دستمزدهای واقعی بازتاب می یابند. تغییر در قیمتهای مواد منبعی مهم برای تکانهای عرضه کل بوده اند. 7- تکانهای عرضه، مانند افزایش در قیمت مواد، مسئله ای مشکل برای سیاست اقتصاد کلان است. این تکانها را می توان از طریق سیاست انبساط تقاضای کل که دارای اثر افزایشی بر قیمت، اما ثبات در بازداده است همساز کرد. یا آنکه می توان این تکانها را به گونه ای که قیمتها به سبب بکارگیری سیاست انقباض تقاضا ثابت باقی بماند ، خنثی کرد، اما در این صورت بازداده کاهش می یابد. 8- هم بنگاهها و هم کارگران از داشتن رابطه پایدار و بلندمدت اشتغال سود می برند. هیچ یک از آنها به طور متوسط از تغییر، بتناوب، در اشتغال و شرایط در اشتغال سود نمی برند. چنین فضایی تعدیل در دستمزد را آهسته می کند. 9- نظریه کلاسیکها درمورد تقاضا برای نیروی کار، تقاضا برای نیروی کار را فقط به دستمزد واقعی، باتوجه به مقدار معلوم سایر عواملی که بنگاه به کار می گیرد، ارتباط می دهد. بنگاههای رقابتی که آزادانه می توانند مقدار نیروی کاری را که مورد استفاده قرار می دهند، در دم و بدون هزینه تغییر دهند، تاجایی که دستمزد واقعی برابر با تولید نهایی نیروی کار شود ، به استخدام می پردازد. 10- بنگاهها قیمتهای خود را بر پایه هزینه های تولید تعیین می کنند. بنابراین هنگامی که دستمزدها به سبب آنکه سطح اشتغال بالاتر از سطح اشتغال کامل است. افزایش می یابند، قیمتها نیز فزونی می یابند. 11- اقتصاددانان طرفدار دیدگاه عرضه، افزایش سطح و میزان رشد بازداده اشتغال کامل را ، ازطریق ایجاد انگیزه های بهتر برای کارکردن، پس انداز و سرمایه گذاری، و ازطریق کاهش مقررات پیشنهاد می کنند. پژوهشهای تجربی نشان می دهند که این انگیزه ها در بخش عرضه نیروی کار موفق است و اینکه کاهش کسری دولت سبب تهییج سرمایه گذاری می شود. بخش خارج- ترازپرداختها 5-در کوتاه مدت، آشفتگیهای پولی به اضافه جهش نرخ ارز می انجامد. 6- انتظارهای تغییر در نرخ ارز سبب ایجاد تفاوت درمیان میزانهای بین المللی بهره اسمی می شود. تفاوت بین المللی میزانهای بهره، به هنگام تحرک بالای سرمایه، با میزان مورد انتظار کاهش ارزش پول برابر است. کشوری که انتظار می رود ارزش پولش کاهش یابد دارای میزان بهره اسمی بالاتری نسبت به بقیه جهان خواهد بود. 7- کاهش ارزش پول، در کوتاه مدت می تواند به بدترشدن تراز تجاری بینجامد. این امر هنگامی روی می دهد که تغییرات در قیمتهای نسبی بر حجم تجارت اثر اندکی دارد، بدان سبب که تطبیق نیازمند زمان است. طی زمان تجارت تطبیق می یابد و کاهش ارزش پول تراز تجاری را بهبود می بخشد. این امر، اثر منحنی Jخوانده می شود. 8- کاهش ارزش پول بدان سبب که موجب افزایش قیمتهای وارداتی می شود، هزینه زندگی را افزایش می دهد که ممکن است به صورت تقاضای افزایش دستمزد متجلی شود. اگر چنین اثری چشمگیر باشد، در این صورت نظام نرخ ارز انعطاف پذیر دارای تغییرات زیاد در قیمتهای اسمی خواهد بود و تغییرات در نرخ ارز ممکن است درتغییر دادن قیمتهای نسبی به طرز ضعیفی عمل کند. 9-حسابهای ترازپرداختها عبارت از سوابق معاملات بین المللی در اقتصاد است. حساب جاری، تجارت درکالا و خدمات و نیز پرداختهای انتقالی را ثبت می کند. حساب سرمایه خرید و فروش دارایی را ثبت می کند. هر معامله ای که سبب فزونی پرداخت اهالی کشوری شود یک قلم کسری برای آن کشور تلقی می شود. 10- تراز کل پرداختها عبارت از مجموع حسابهای جاری و سرمایه است. اگر تراز کلی در کسری باشد پرداخت کشور به خارجیان از پرداخت کشور از خارجیان به کشور بیشتر خواهد بود. ارز خارجی برای این پرداختها را بانکهای مرکزی عرضه می کنند. 11- درنظام ارزی نرخ ثابت، بانک مرکزی قیمت ارز خارجی را برحسب پول محلی ثابت نگه داری می دارد. بانک مرکزی این کار را با خرید و فروش ارز خارجی به نرخ ارز انجام می دهد. برای این منظور بانک مرکزی ناگزیر به داشتن ذخایر ارز خارجی است. 12- درنظام ارزی شناور یا انعطاف پذیر، نرخ ارز هر لحظه ممکن است تغییر یابد. در یک نظام ارزی شناور پالوده، نرخ ارز را عرضه و تقاضا، بی مداخله بانک مرکزی تعیین می کنند. در نظام ارزی شناور آلوده، بانک مرکزی با خرید و فروش ارز خارجی در کوشش درتغییر نرخ ارز، در بازار ارز مداخله می کند. 13-ورود تجارت در کالا بدان معناست که بخشی از تقاضا برای بازداده داخلی از خارج است و بخشی از مخارج اهالی کشور صرف کالاهای خارجی می شود. تعادل در بازار کالا هنگامی حاصل می شود که تقاضا برای کالاهای تولید داخلی برابر با تولید این کالاها شود. 14- جریان ورود سرمایه بر آثار سیاستهای پولی و مالی روی ترازپرداختها از طریق تأثیر میزان بهره بر جریان سرمایه ، اشاره دارد. افزایش میزان بهره داخلی نسبت به میزان بهره جهانی، به جریان ورودی سرمایه می انجامد که می تواند کسری تراز تجاری را تأمین کند. 15- بنابراین بن بست سیاست را می توانیم با ادغام سیاستهای پولی انقباضی برای بهبود اوضاع تراز پرداختها ازطریق میزان بهره بالاتر و جریان ورودی سرمایه همراه با سیاست مالی انبساطی برای افزایش اشتغال داخلی، باز کنیم. 16- اما چنین سیاستهایی را نمی توانیم در بلندمدت برای حفظ ترازپرداختها درنظام ارزی نرخ ارز ثابت مورد استفاده قرار دهیم . پرداخت بهره چنین سیاستهایی در بلندمدت غیرقابل تحمل می شود و نرخ ارز نمی تواند حفظ شود. اگر کسری ترازپرداختها موقتی نباشد در این صورت سیاستهای تطبیق پولی همراه با تغییر در سیاستهای پولی و مالی، باید برای تصحیح ناترازی مورد استفاده قرار گیرد. 17-تجارت در کالا بدان معناست که مخارج اهالی کشور دیگر برابر با تقاضا برای کالاهای تولید داخلی نیست. بخشی از تقاضای داخلی برای کالا، معطوف کالاهای وارداتی می شود و بخشی از تقاضا برای کالاهای داخلی، از خارجیانی است که به آنان صادر می شود. 18- هنگامی تعادل در بازار کالا برقرار می شود که تقاضا برای کالاهای داخلی شامل مخارج اهالی کشور به اضافه خالص صادرات، برابر با بازده کالاهای داخلی باشد. 19- در تعادل کوتاه مدت هیچ تضمینی برای تعادل تراز تجاری وجود ندارد. در ساده ترین الگوی ما یک سطح منحصر به فرد درآمد وجود دارد که در آن تجارت در تراز قرار می گیرد. و این سطح الزاماً سطح درآمدی نیست که اقتصاد به تعادل کوتاه مدت می رسد. 20- افزایش تقاضای مستقل برای کالاهای داخلی سبب فزونی بازداده داخلی می شود و تراز تجاری را بدتر می کند. افزایش صادرات درآمد داخلی را افزایش و کسری تجاری را کاهش یا مازاد تجاری را افزایش می دهد. 21- چون تجارت الزاماً درتعادل کوتاه مدت در تراز تجاری قرار نمی گیرد، از این رو ممکن است یک بن بست سیاست درکوشش برای هم افزایش درآمد به سطح بازداده بالقوه و هم برقراری تراز تجاری به وجود آید. افزایش سطح درآمد و حرکت به سوی بازداده بالقوه کاملاً ممکن است تراز تجاری را بدتر کند. 22-به کارگیری سیاستهای جابه جایی مخارج که قیمتهای نسبی کالاهای داخلی و وارداتی را تغییر می دهد همراه با سیاستهای کاهش مخارج می تواند اقتصاد را به سوی اشتغال کامل با تراز تجاری حرکت دهد. 23- تقاضای خارجیان برای کالاهای داخلی یعنی واردات خارجیان به سطح درآمد آنان بستگی دارد. بنابراین تقاضا برای کالاهای داخلی همچنین به سطح درآمد خارجیان بستگی دارد. افزایش درآمد خارجی موجب افزایش صادرات و سطح درآمد داخلی می شود و بدین ترتیب واردات داخلی را فزونی می بخشد. 24- اثر بازتاب عبارت از این است که تغییر در درآمد خارجیان سرانجام موجب افزایش تقاضا برای کالاهای خارجی از طریق صادرات می شود. اندازه این وابستگی متقابل و اثر بازتاب به درجه نسبی بازبودن اقتصاد بستگی دارد. یک اقتصاد کوچک ممکن است به اقتصاد بزرگتر بسیار وابسته باشد، اما سطح درآمد اقتصاد بزرگتر چندان به سطح درآمد اقتصادهای خارجی کوچک بستگی ندارد.
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین



دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید





مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه