دانلود رایگان


پوسترهاي سينمايي سه دهه ي اخير ايران ( از 1360 تا 1390) - دانلود رایگان



دانلود رایگان با توجه به حضور حدود 100 ساله ي سينما در ايران و به تبع آن توليد پوستر براي فيلم ها در طي اين سال ها و همين طور هم زماني اين دو شاخه ي ارتباط بصري که معاصر

دانلود رایگان
پوسترهاي سينمايي سه دهه ي اخير ايران ( از 1360 تا 1390) واژگان کليدي: پوستر، سينما، سينماي ايران، پوستر فيلم
[1] جنبشي در هنر و سينماي آلمان بود که تقريباًً از اوايل دهة ده آغاز شد. اين جنبش در سينما با فيلم دانشجوي پراگ (1912) ساخته استلان ريه و پل وگه نر آغاز شد. هرچند فيلم مطب دکتر کاليگاري (1920) فيلم اکسپرسيونيستي معروف تري است. در فيلم هاي اکسپرسيونيستي شاهد استفاده از فضاهايي بسيار پرکنتراست و تاريک، سايه هاي سياه و بلند، خطوط تيز، فضاهاي آبستره و بازيگري اغراق آميز هستيم. اين فيلم ها نگاه بسيار سياه و تلخي نسبت به جامعه داشته اند. در اصل، آلمان دهه بيست، کشوري سرشار از مشکلات اقتصادي و اجتماعي بود و شکست در جنگ جهاني اول روحيه ملت آلمان را تضعيف کرده بود و مردم اين کشور را تحت يک تحقير مداوم قرار داده بود. انعکاس افسردگي جمعي و فضاي تاريک حاکم بر آلمان را در فيلم هاي اکسپرسيونيستي مي بينيم. در فيلم هاي اکسپرسيونيستي، انسان موجودي متزلزل است که در دنيايي کابوس گونه زندگي مي کند. در طي سال هاي تکامل سينماي اکسپرسيونيسم. شاخه هاي ديگري از اين سينما همانند کامراشپيل و اکسپرسيونيسم خياباني نيز به وجود آمدند. برخلاف اکسپرسيونيسم اوليه که مبتني بر نقاشي و گرافيک پس زمينه بود اين جنبش ها بيشتر فضاهاي تاريک واقعي تري را با نورپردازي پرکنتراست پديد آورند.
[2] جنبشي در سينماي ژاپن بود که اواخر دهة ده در سينماي ژاپن آغاز شد و هدف اصلي اش مخالفت با روية تئاتري در سينماي ژاپن بود. منتقدين سينمايي در نشرياتي مثل ضبط سينمايي و سينماي ژاپن انتقاداتي اساسي به سينماي اولية ژاپن وارد ساختند. آن ها اعتقاد داشتند که سينماي ژاپن در اصل مبتني بر نمايش هاي کابوکي و روايت گري بنشي ها در سالن هاي سينمايي است و اين سينما چيزي واقعاً سينمايي در خود ندارد. آنها سينماي ژاپن را نمايش هاي کابوکي فيلم شده مي دانستند. اولين فيلم سينماي ناب ژاپن را نوريماسا کائرياما با نام تابش زندگي در سال 1918 ساخت. در اين سينما از تمهيدات دراماتيک و سينمايي بيشتري استفاده شد.
[3]95 يک سبک سينمايي است که توسط لارس فون ترير و تامس وينتربرگ دو کارگردان دانمارکي در سال 1995 ايجاد شد و بعدها عده ي ديگري از کارگردان ها از نقاط مختلف جهان به آنها پيوستند. دوگمايي ها يک مانيفيست سفت و سخت در باب فيلم سازي داشتند. هدف از اين مانيفيست هرچه واقع گراتر کردن سينما بود. آنها به کار بردن انواع گوناگون تمهيدات مصنوعي را در سينما ممنوع کردند و فقط به کارگيري صحنه هاي طبيعي با نورهاي طبيعي و دوربين روي دست را مجاز شمردند. از نظر آنها فيلم برداري حتماً بايد در لوکيشن و بدون دستکاري محيط صورت گيرد. آنها استفاده از موسيقي زمينه، نورهاي مصنوعي، طراحي صحنه، استفاده از فيلترها و کلاً تمامي دستکاري هاي محيط را ممنوع اعلام کردند. دوگمايي ها فيلم هاي خود را به ترتيب دوگما يک، دوگما دو الي آخر نام نهادند.
[4] جنبشي در سينماي فرانسه بود که از اوايل دهة سي آغاز شد. فيلم سازان اين جنبش نگاه بسيار بدبينانه اي نسبت به جامعه داشتند. فضاي اندوه بار، تلخ و در عين حال شاعرانه اي در فيلم هاي رئاليسم شاعرانه وجود دارد. قهرمانان اين نوع فيلم ها معمولاًً افراد عاشق پيشه اي هستند که در راه عشق جان خود را نيز از دست مي دهند. آنها معمولاًً افرادي از طبقة پايين يا کارگر هستند. اين سينما به شدت تقديرگرا است و تقدير را حاکم بر زندگي قهرمانان مي داند. تقديري که معمولاًً با مرگ و نابودي قهرمان همراه است.
[5] جنبشي در سينماي برزيل بود که در دهه هاي پنجاه و شصت در سينماي برزيل پا گرفت. فيلم سازاني چون گلوبر روشا و نلسون پريرا دوس سانتوس اين جنبش سينماي را آغاز کردند. شعار اصلي اين فيلم سازان اين بود: يک دوربين در دست و يک ايده در ذهن . سينماي نوو، ماهيتي ضداستعماري داشت. در نهايت اين جنبش سينمايي تا دهه هفتاد دوام آورد، يعني زماني که حکومت خونتاکه فيلم سازان اين جنبش را سرکوب کرد.
[6] جنبشي در سينماي فرانسه بود که در دهه هشتاد آغاز شد. اين جنبش براي نخستين بار توسط رافائل باسان به اين نام خوانده شد. فيلم سازان اصلي اين جنبش شامل لوک بسون، لئو کاراکس و ژاکوس بينکس مي شوند. کارگرداناني که گفته مي شود که سبک را بر محتوا و منظره يا فضاي بصري فيلم را بر داستان ترجيح مي دهند.
[7] يک جنبش سينمايي است که در اوايل قرن بيست و يکم در ايالات متحده آمريکا و بريتانيا شکل گرفت. اين جنبش متاثر از جنبش بين المللي استاکيسم و بيانيه بازنوگرايي آنها بود. هري اسميت، جسي ريچاردز و آموس پو از چهره هاي شاخص سينماي بازنوگرا هستند.
[8] جنبشي سينمايي بود که از دل جنبشي اجتماعي به نام نسل بيت[9] در آمريکا پديد آمد. اين جنبش که نخستين بار در نيويورک و سان فرانسيسکو پا گرفته بود را نخستين بار بنا به روايتي ماني فربر و بنا به روايتي ديگر استن وندربيک به نام جنبش سينماي زيرزميني خواند. کساني چون اندي وارهول، استن براکيج و کنت انگر بعدها به جنبش سينماي زيرزميني آمريکا پيوستند. فيلم سازان اين جنبش بسياري از قراردادهاي سينماي رسمي آمريکا تا آن زمان را نقض کردند و سينمايي به شدت شورشي و عصيانگر پديد آوردند. فيلم هاي سينماي زيرزميني يا موضوعاتي چون وضعيت سياهان، همجنس خواهان و اقليت هاي اجتماعي را در کانون خود قرار دادند و يا به شکلي افراطي به فرم هاي تازه روي آوردند. فرم هايي که به شکلي متداول به معنا و محتوايي مشخص ارجاع نمي داد.
[10] جنبشي در تاريخ سينما است که در کشورهاي لاتين و آمريکاي جنوبي در دهة شصت آغاز شد و هدف اصلي اش ايجاد سينمايي متفاوت با سينماي اول (سينماي هاليوود) و سينماي دوم (سينماي اروپا) بود. بنيان گزاران اين جنبش، افرادي چون فرناندو سولاناس و اکتاو گتينو بودند. اين افراد، سينماي آمريکا را سينماي کاپيتاليستي و سينماي اروپا را يک سينماي غيرسياسي مي دانستند و مي خواستند از سينما به عنوان ابزاري ضداستعماري استفاده کنند. آنها تنها سينمايي را اصيل مي دانستند که به جاي سرگرمي، آگاهي سياسي و مبارزه را هدف خود کرده باشد.
[11] به جنبشي در سينماي آلمان اطلاق مي شود که از دهة شصت در سينماي اين کشور آغاز شد. فيلم سازان اين جنبش کار خود را با ارائة آثارشان در جشنوارة ابرهاوزن آغاز کردند. در آغاز فيلم هاي اين جنبش، فيلم هاي کوتاه بودند. اولين فيلم بلند اين جنبش را فولکر شلندروف با نام تورلس جوان (1966) ساخت. پس از اين فيلم فيلم سازاني چون ورنر فاسبيندر، ورنر هرتزوگ، ويم وندرس و الکساندر کلوگه فيلم هايي نوگرا ساختند. اصل اساسي در سينماي نوين آلمان مخالفت با سينماي کهن بود. سينمايي که فيلم سازان نوي آلمان از آن به نام پاپازکينو يا سينماي پدربزرگ ها نام مي بردند. اين فيلم سازان همانند فيلم سازان فرانسوي بسياري از قراردادهاي مرسوم سينما را نقض کردند.
[12] ايتاليا (سينما) جنبشي در سينماي ايتاليا بود که از سال 1916 آغاز شد و تا سال 1919 ادامه يافت. اين جنبش متأثر از فوتوريسم هنري ايتاليا، جنبش فرماليستي سينماي شوروي و فيلم سازاني چون لف کولشف، ژيگا ورتوف، سرگئي آيزنشتاين، وسولود پودفکين و الکساندر داوژنکو و همچنين متأثر از اکسپرسيونيسم آلمان بود.
[13] يا نوبرباگو جنبشي در سينماي ژاپن است که در اواخر دهة پنجاه آغاز شد و تا دهة هفتاد ادامه يافت. اين جنبش برخلاف موج نوي فرانسه از استوديوها آغاز شد. هرچند فيلم سازان اين جنبش ديدگاه هايي مشابه فيلم سازان فرانسوي داشتند و يا در پي قاعده شکني از سرمشق هاي سينمايي بودند. فيلم سازان جنبش موج نوي ژاپن بيشتر به سؤال انگيز کردن، تحليل کردن، نقد کردن و ويران کردن قراردادهاي اجتماعي مي پرداختند. يکي از برجسته ترين فيلم سازان موج نوي ژاپن ناگيسا اوشيما نام دارد. او از جمله فيلم سازاني بود که هم نظريه پردازي مي کرد و هم فيلم مي ساخت و فيلم هايش بازتاب تئوري هايش بودند.
[14] دوره اي در سينماي هاليوود است که از اواخر دهة شصت و با فيلم هايي چون باني و کلايد ساخته آرتور پن، ايزي رايدر ساخته دنيس هاپر و فارغ التحصيل ساخته مايک نيکولز آغاز شد. نام ديگر اين جنبش سينماي پساکلاسيک است و اين مسئله اشاره به فرار اين سينما از قوانين سينماي کلاسيک دارد. در اصل فيلم سازان پساکلاسيک دست به دگرگون کردن ساختار سينماي آمريکا از راه شالوده شکني قراردادها کردند. آنها تعداد زيادي فرم هاي نوي سينمايي را وارد سينماي آمريکا کردند. در آغاز اين فيلم سازان به شدت تحت تأثير اروپايي ها خاصه موج نوي فرانسه بودند، ولي در ادامه حتي پاي را فراتر نهادند و شکل ها و فرم هاي بديعي را در سينماي آمريکا پديد آوردند. مضمون فيلم هاي اين فيلم سازان نيز معمولاًً انتقادي و سازش ناپذير است.
[1]1-German Expressionism
[2] 2-The Pure Film Movement
[3]4-Réalisme poétique
[4]
[5]
[6]
[7]
[8]8-Underground film
[10]
[11]
[12] 12-Cinema futurista
[13] 13-Japanese New Wave
[14] 14-New Hollywood


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




پوسترهاي سينمايي سه دهه


دانلود پایان نامه


word


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه